جدول جو
جدول جو

معنی فرک لس - جستجوی لغت در جدول جو

فرک لس
(فِ رِ لِ)
والی سلوکی فارس که در آغاز کار اشکانیان بر آن ایالت فرمان میرانده است. (از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2197)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرکال
تصویر فرکال
پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، بردال، پردال، دوّاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرکانس
تصویر فرکانس
تکرار، بسامد
فرهنگ فارسی عمید
(فْرِ / فِ رِ)
درحرکت موجی، تعداد ارتعاشات در واحد زمان است. مقدارعددی آن برابر است با سرعت انتشار موج مستقیم بر طول موج. برحسب ارتعاش در ثانیه، یا سیکل در ثانیه، یاهرتز سنجیده می شود، فراوانی. بسامد
لغت نامه دهخدا
(فَ)
آبی است در نزدیکی سلمیه به شام. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرکانس
تصویر فرکانس
تواتر، تکرار، دوباره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرکال
تصویر فرکال
پرگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرکانس
تصویر فرکانس
((فِ رِ نْ))
تکرار، تواتر، وفور، در اصطلاح فیزیک، حرکت و رفت و آمد متوالی، بسامد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرکانس
تصویر فرکانس
بسامد
فرهنگ واژه فارسی سره
روستایی در کلاردشت شهرستان چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی درحوزه ی ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی